محل تبلیغات شما

تفاوت های من و همسرم آنقدر زیاد است که هر کس ما را بشناسد خواهد گفت با چه منطقی ازدواج کرده اید؟ شباهت هایی هم داریم اما ظاهری اند و کم اهمیت. اینکه زندگی مشترک ما تاکنون به ظاهر موفق بوده و به جدایی نکشیده، شاید ماحصل همین تفاوت ها باشد. بطوری که در زمینه های مختلف بیشتر مکمل هم بوده ایم تا مجادل هم.

در امور اقتصادی من آدم لارج ولی برنامه ریز و آینده نگر هستم. همسرم کنس و آینده ترس است و توانایی برنامه ریزی کمی دارد، در عوض به شدت صرفه جو و کم خرج است. در امور اجتماعی من عزلت گزین و اهل مسامحه و گفتگو هستم، او اما اجتماعی تر از من است ولی ظاهر بین و کینه پرور. در نحوه کار کردن، من تنبل استراتژیست و پر مدعایی هستم ولی او به شدت پیگیر و جزئی نگر و با احتیاط است و روابط کاری بسیار خوبی دارد. در حوزه ذوق هنری، من اهل مطالعه و ظریف و پر احساس هستم ولی او به شدت بی ذوق به نظر می رسد و به هیچ هنری توجه ندارد.

یکی از گلایه های من از زندگی مشترکم این است که نمی توانم با همسرم گفتگوهای عمیق و فیلسوفانه داشته باشم. معمولاً موقعیت حرف زدن پیش نمی آید و اگر هم پیش بیاید من باید طوری حرف بزنم که او را دده نکند و حوصله اش سر نرود. من همسری می خواستم که وقتی کتابی را می خوانم یا موسیقی را گوش می دهم یا فیلم خاصی را می بینم بتوانم در مورد احساس خودم با او حرف بزنم و او هم حرفی برای زدن داشته باشد و احساسات مرا تحلیل کند و خودش احساساتش را از منظر دیگری بیان کند و ما هردو بنشینیم و ساعتها حرف بزنیم. حیف که این آرزویم برآورده نشد.   

 

محبوبیت در محیط کار

حسرت های دوری از محل تولد

تفاوت های من و همسرم

هم ,حرف ,ولی ,همسرم ,های ,تفاوت ,به شدت ,های من ,هستم ولی ,ولی او ,حرف بزنم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها